فریار اسدیان
نمایش
درآمد: وهن،
خیمه برافراسته در طامات و وهم
و سیاووشان در هیمه های نگاه
میسوزند و شعله می کشند
صحنه: زخمی داغ بر پیشانی افق.
و
برهوتی از کویر در منظر.
پردۀ نخست: گردونۀ خورشید
در خاطر عابر می چرخد.
پردیسی
در پساپشتِ پلک.
و سری پنهان در گریبان
سایۀ جهان را به
دنبال میکشد.
پردۀ آخر: از ماه
خونِ مهر، باز
قطره
وار
می
چ
ک
د.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen